شهدا سال 61 -دفترچه شعر شهید مجید محمدزاده -سفینه النجاه
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد مجيد محمدزاده »
تقدیم به یکی از دوستانم که دردهایش را با جانم لمس میکردم و سخنانش آرامشم میداد و صبوریش اصالت انسان را در جانم زنده میکرد و برای التیام زخمهای دلش، گاهی با هم گریه میکردیم. "حمید" قایقم نشستهای به گل به خون به بندر قایقم رسیدهای به اوج دریا قایقم تمامی وجود تو دریاست قایقم تو دل زدی به دریا گشتهای رها ز بند بندر رفتهای بسوی موج یکسر رستهای زآسمان بندر قایقم تو ساحلی به دریا دامن تو آستان دریا قایق من ای گسسته هر بند از حریم بی امید بندر رفتهای تو روی...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد مجيد محمدزاده »
تقدیم به یکی از دوستانم که دردهایش را با جانم لمس میکردم و سخنانش آرامشم میداد و صبوریش اصالت انسان را در جانم زنده میکرد و برای التیام زخمهای دلش، گاهی با هم گریه میکردیم. "حمید" قایقم نشستهای به گل به خون به بندر قایقم رسیدهای به اوج دریا قایقم تمامی وجود تو دریاست قایقم تو دل زدی به دریا گشتهای رها ز بند بندر رفتهای بسوی موج یکسر رستهای زآسمان بندر قایقم تو ساحلی به دریا دامن تو آستان دریا قایق من ای گسسته هر بند از حریم بی امید بندر رفتهای تو روی...
شهدا سال 61 -دفترچه شعر شهید مجید محمدزاده -عروس دریا
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد مجيد محمدزاده »
من و عروس دریا برای سیر غمها راه میریم با شما میدونیم دلاتون پر از غمه میدونیم هر چی بگید بازم کمه اگه بتونید بجنبید میایم به دشت و صحرا میایم به شهر غمها شهرهای پر دیوارتون شهرهای بی سوارتون اونجاکه هر چی بگی زغصه بازم کمه اونجا که کار همه همیشه درد و ماتمه ما میایم به شهر تاریکی و ظلمت ما میایم شهر قفس شهرک پا چفت و بس شهرک زند و نای دراز شهرک کوچههای راز شهرک قفل و قفس شهرک بنگ و هوس شب فردا توشم غم فردا تو دلم برای این مردمی که از...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد مجيد محمدزاده »
من و عروس دریا برای سیر غمها راه میریم با شما میدونیم دلاتون پر از غمه میدونیم هر چی بگید بازم کمه اگه بتونید بجنبید میایم به دشت و صحرا میایم به شهر غمها شهرهای پر دیوارتون شهرهای بی سوارتون اونجاکه هر چی بگی زغصه بازم کمه اونجا که کار همه همیشه درد و ماتمه ما میایم به شهر تاریکی و ظلمت ما میایم شهر قفس شهرک پا چفت و بس شهرک زند و نای دراز شهرک کوچههای راز شهرک قفل و قفس شهرک بنگ و هوس شب فردا توشم غم فردا تو دلم برای این مردمی که از...
شهدا سال 61 -دفترچه شعر شهید مجید محمدزاده -مردی بزرگ
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد مجيد محمدزاده »
از خانهای بزرگ بیرون گذاشت پای و به مردی علم نشاند آن رادمرد آن رادمرد از هر چه ظلم و ستم بود خسته بود پیمان خویش با خدای ضعیفان بسته بود مردی بزرگ با فطرتی بزرگ پا مینهد براه شاید بنای عدالت بپا کند مردی شیر رگ چون تند باد چون رعد و برق بر سر دنیا قدم گذاشت او نور بود و جهان را به بر گرفت آشفته فکرت او از جهان پست پیوسته ناله داشت از هر که بار ذلت اعیان کشد بدوش...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد مجيد محمدزاده »
از خانهای بزرگ بیرون گذاشت پای و به مردی علم نشاند آن رادمرد آن رادمرد از هر چه ظلم و ستم بود خسته بود پیمان خویش با خدای ضعیفان بسته بود مردی بزرگ با فطرتی بزرگ پا مینهد براه شاید بنای عدالت بپا کند مردی شیر رگ چون تند باد چون رعد و برق بر سر دنیا قدم گذاشت او نور بود و جهان را به بر گرفت آشفته فکرت او از جهان پست پیوسته ناله داشت از هر که بار ذلت اعیان کشد بدوش...
شهدا سال 61 -دفترچه شعر شهید مجید محمدزاده -هرگز نمی آید بهاران
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد مجيد محمدزاده »
هرگز نمی آید بهاران هرگز نمی آید بهاران در خانههای خالی ما با این همه نامردمیها هرگز نمی آید نسیم از روی احسان با این همه نامردم پابند دنیا من خستهام از زندگی از این همه درماندگی دانم که هرگز هیچ ابری بر کویر هستی ماها نبارد هرگز نمی آید بهاران بر جویبار و جشن یاران دیگر امیدی نیست شوری نیست ، اینجا دانم که دیگر در ضمیرم نیست پیدا حرفی برای گفتن این گفتنیها تنها همه بر خویش نالیم چون عمرها پیوسته رفتند از زندگی سودی نبردیم دیگر نمی آید بهاران بر جویبار و جشن یاران هرگز...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد مجيد محمدزاده »
هرگز نمی آید بهاران هرگز نمی آید بهاران در خانههای خالی ما با این همه نامردمیها هرگز نمی آید نسیم از روی احسان با این همه نامردم پابند دنیا من خستهام از زندگی از این همه درماندگی دانم که هرگز هیچ ابری بر کویر هستی ماها نبارد هرگز نمی آید بهاران بر جویبار و جشن یاران دیگر امیدی نیست شوری نیست ، اینجا دانم که دیگر در ضمیرم نیست پیدا حرفی برای گفتن این گفتنیها تنها همه بر خویش نالیم چون عمرها پیوسته رفتند از زندگی سودی نبردیم دیگر نمی آید بهاران بر جویبار و جشن یاران هرگز...
حال و هوای معنوی بچه ها در این مرحله از عملیات والفجر هشت
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات والفجر هشت »
یکی از بزرگترین پشتوانههای انگیزهساز در طول هشت سال دفاع مقدس، ارتباط مداوم رزمندگان با حضرت حق و خداوند سبحان بود که از فیض قربش بهرهها میگرفتند و روح و روان خود را تقویت نموده و آماده پیکار خونین با دشمن متجاوز میکردند. اذهان عزیزان ایثارگر رزمنده مملو از چنین روحیات و خاطراتی است که هنوز آرامش دهنده جسم و جان آنان است. در این عملیات هم این روحیه عرفانی و علو روحانی را در این عزیزان شاهدیم....
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات والفجر هشت »
یکی از بزرگترین پشتوانههای انگیزهساز در طول هشت سال دفاع مقدس، ارتباط مداوم رزمندگان با حضرت حق و خداوند سبحان بود که از فیض قربش بهرهها میگرفتند و روح و روان خود را تقویت نموده و آماده پیکار خونین با دشمن متجاوز میکردند. اذهان عزیزان ایثارگر رزمنده مملو از چنین روحیات و خاطراتی است که هنوز آرامش دهنده جسم و جان آنان است. در این عملیات هم این روحیه عرفانی و علو روحانی را در این عزیزان شاهدیم....
خاطرات حجه الاسلام والمسلمین حاج شیخ ولی بنایی از حضور رزمندگان شهرستان نی ریز در جنگ
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » پدافندها »
یکی از روحانیونی که میتوان گفت مداوما" در جمع رزمندگان گردان کمیل و گردان فجر حضور داشت، حاج آقا بنایی بود. او همدوش با شهید حجهالاسلام والمسلیمن آقا سید رسول معصومی (ره) از جمله روحانیونی بودند که همراه و همدوش رزمندگان جنگیدند. شهید معصومی به فیض عظمای شهادت نایل آمد و حاج آقا بنایی به خیل جانبازان انقلاب اسلامی پیوست. 1 ایشان روحیه حماسی و حضور فعال رزمندگان شهرستان نیریز در میادین جنگ هشت ساله را چنین بیان...
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » پدافندها »
یکی از روحانیونی که میتوان گفت مداوما" در جمع رزمندگان گردان کمیل و گردان فجر حضور داشت، حاج آقا بنایی بود. او همدوش با شهید حجهالاسلام والمسلیمن آقا سید رسول معصومی (ره) از جمله روحانیونی بودند که همراه و همدوش رزمندگان جنگیدند. شهید معصومی به فیض عظمای شهادت نایل آمد و حاج آقا بنایی به خیل جانبازان انقلاب اسلامی پیوست. 1 ایشان روحیه حماسی و حضور فعال رزمندگان شهرستان نیریز در میادین جنگ هشت ساله را چنین بیان...
شهدا سال 64 -وصیتنامه شهید محمد جواد معانی-فرزند محمدرضا
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد محمدجواد معاني-فرزند محمدرضا »
بسم رب شهداء و الصدیقین این حقیر وصیتنامه خود را بانام الله و با سلام به پیشگاه امام زمان (عج) و نائب برحقش، خمینی کبیر، شهدا، مفقودین، امت حزبالله، خانواده و بستگانم آغاز میکنم. من در حدی نیستم که بتوانم در مقابل پیروان مکتب توحید و ولایتفقیه سخنی بگویم. ولی بنا به وظیفه شرعی که بر عهدهدارم، چند نکته خدمت شما سروران عرض میکنم. برادران و خواهران محترم، سعی کنید بیشازپیش باخدا، اسلام، پیامبر اسلام و ائمه معصومین (ع) آشنا...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد محمدجواد معاني-فرزند محمدرضا »
بسم رب شهداء و الصدیقین این حقیر وصیتنامه خود را بانام الله و با سلام به پیشگاه امام زمان (عج) و نائب برحقش، خمینی کبیر، شهدا، مفقودین، امت حزبالله، خانواده و بستگانم آغاز میکنم. من در حدی نیستم که بتوانم در مقابل پیروان مکتب توحید و ولایتفقیه سخنی بگویم. ولی بنا به وظیفه شرعی که بر عهدهدارم، چند نکته خدمت شما سروران عرض میکنم. برادران و خواهران محترم، سعی کنید بیشازپیش باخدا، اسلام، پیامبر اسلام و ائمه معصومین (ع) آشنا...
به یاد شهیدان حجه الاسلام سید عبدالرسول معصومی و معلم شهید سید نعیم زاهدی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ » شهيد سيد نعيم زاهدي »
حجهالاسلاممعصومیبهحقپیوست یاران شدبه اوج آسمانها با شهادت شادکامان حجهالاسلاممعصومیبهحقپیوست یاران بود این مرد مجاهد در صف هیجا دلاور بود سرویدر گلستانشجاعت بس تناور حجهالاسلاممعصومیبهحقپیوست یاران سالها در جبهه ها جنگید آن مرد الهی هر زمان نور بیانش زایل کفرو تباهی حجهالاسلاممعصومیبهحقپیوست یاران دشمنبعثی زخوفشبود لرزان و هراسان صحنه پیکار او یاد آور رزم دلیران حجهالاسلاممعصومیبهحقپیوست یاران بود درمیدان قرآن راستی بهتر سخنگو اهلحق بود اونه اهل حیله و مرد هیاهو حجهالاسلاممعصومیبهحقپیوست یاران یاداین روحانیپاک ومجاهد بسگرامی زندهبادا همرهشسیدجواد...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ » شهيد سيد نعيم زاهدي »
حجهالاسلاممعصومیبهحقپیوست یاران شدبه اوج آسمانها با شهادت شادکامان حجهالاسلاممعصومیبهحقپیوست یاران بود این مرد مجاهد در صف هیجا دلاور بود سرویدر گلستانشجاعت بس تناور حجهالاسلاممعصومیبهحقپیوست یاران سالها در جبهه ها جنگید آن مرد الهی هر زمان نور بیانش زایل کفرو تباهی حجهالاسلاممعصومیبهحقپیوست یاران دشمنبعثی زخوفشبود لرزان و هراسان صحنه پیکار او یاد آور رزم دلیران حجهالاسلاممعصومیبهحقپیوست یاران بود درمیدان قرآن راستی بهتر سخنگو اهلحق بود اونه اهل حیله و مرد هیاهو حجهالاسلاممعصومیبهحقپیوست یاران یاداین روحانیپاک ومجاهد بسگرامی زندهبادا همرهشسیدجواد...
به یاد شهدای عملیات رمضان شهیدان حمید و مجید داودی و شهید منصور جلوداری
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و ادبيات » اشعار آقاي محمد معاني »
شعله زد یاد دو گل یاد دو داودی بجانم نی دوگل، سروروانم نی سرو باغ بوستانم هممجیدوهمحمیدآنپاسدارنوجوانم پاسداران حافظان مکتباللهدر آخرزمانم تا دو صد رحمت بر این گلهای داوودی بخوانم یاد جانسوز شهیدان چون بیاید بر زبانم اشک می سازدروانازدیدگانخون فشانم خاطرات شادشان آتشفشانداز بیانم شعله ها انگیزد و آتش زند بر استخوانم خاطرات دلنشین شان کی بیان کردن توانم یاد می آرم ز تاریخ و زبان ناطق او یاد می آرم ز هابیل و زخون نـاحـق او یادمیآرمز ظلم بی حد...
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و ادبيات » اشعار آقاي محمد معاني »
شعله زد یاد دو گل یاد دو داودی بجانم نی دوگل، سروروانم نی سرو باغ بوستانم هممجیدوهمحمیدآنپاسدارنوجوانم پاسداران حافظان مکتباللهدر آخرزمانم تا دو صد رحمت بر این گلهای داوودی بخوانم یاد جانسوز شهیدان چون بیاید بر زبانم اشک می سازدروانازدیدگانخون فشانم خاطرات شادشان آتشفشانداز بیانم شعله ها انگیزد و آتش زند بر استخوانم خاطرات دلنشین شان کی بیان کردن توانم یاد می آرم ز تاریخ و زبان ناطق او یاد می آرم ز هابیل و زخون نـاحـق او یادمیآرمز ظلم بی حد...
کشک و کشیک
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و شوخ طبعيها » شوخي ها و لطيفه ها »
زمانیکه شهید عباسعلی دهقانی فرماندهی یکی از دستهها را بعهده داشت. در یکی از روزها برای نهار رزمندگان ترید ( تریت ) کشک تهیه شده بود. پس از صرف نهار شهید دهقانی تصمیم میگیرد در دفتر خاطراتاش، خوردن کشک را در ناهار بنویسد. دفتر خاطرات را بر میدارد و شروع به نوشتن میکند، عنوان خاطره را "ترید کشک" انتخاب میکند. یکی از بچهها که کنار دست او نشسته بوده میخواند "تاکتیک کشیک" بلافاصله از سنگر بیرون رفته و...
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و شوخ طبعيها » شوخي ها و لطيفه ها »
زمانیکه شهید عباسعلی دهقانی فرماندهی یکی از دستهها را بعهده داشت. در یکی از روزها برای نهار رزمندگان ترید ( تریت ) کشک تهیه شده بود. پس از صرف نهار شهید دهقانی تصمیم میگیرد در دفتر خاطراتاش، خوردن کشک را در ناهار بنویسد. دفتر خاطرات را بر میدارد و شروع به نوشتن میکند، عنوان خاطره را "ترید کشک" انتخاب میکند. یکی از بچهها که کنار دست او نشسته بوده میخواند "تاکتیک کشیک" بلافاصله از سنگر بیرون رفته و...